برندگان و بازندگان بورس(۳)

دومین، تفاوت برندگان و بازندگان بازار سرمایه، همان است که در ابتدای مطلب عنوان کردیم. شناخت و پذیرش بازار و ویژگی های اش. معامله گر موفق، قدرت و توان بازار در برهم ریزش تمام معادلات را درک کرده است و به آن احترام می گذارد. در عوض، معامله گر مبتدی، همواره از تغییرات بازار شاکی است و بازار را متهم به بی منطقی می کند اما واقعیت این است که این ما هستیم که باید خود را با رفتار بازار هماهنگ کنیم. قول می دهم که بازار هرگز خود را با آرزوها و امید های ما منطبق نمی کند. اگر رفتار بازار را در برشی از حرکت درک نمی کنیم، دلیل بی منطقی بازار نیست. علت، عدم درک ما از ویژگی های بازار در آن زمان است. غرغر کردن، هرگز کسی را ثروتمند نکرده است. احترام به قواعد، حرکت و تصمیم های بازار یکی از ارکان لازم و ضروری برای موفقیت است. منطق معامله گر موفق، رفتار بازار است. قدرت بازار به حدی است که او قانون و قاعده خلق می کند. اگر جایی بازار رفتاری خارج از انتظار ما کرد، دلیل بی منطقی بازار نیست، علت عدم درک صحیح ما از موقعیت بازار است.

 

برندگان و بازندگان بازار بورس(۲)

راه مهار احساس در معاملات مکتوب کردن دلایل معامله، پیش از انجام، در حین انجام و بعد از آن است. چند نفر در بورس تهران وجود دارند که پیش از انجام معامله، دلایل آن معامله را در چند خط می نویسند؟ چند نفر وجود دارند که می دانند به چه دلیلی سهمی را خریداری کرده اند و در حین بالا و پایین شدن سهم، با بررسی دلیل شان تصمیم درست و منطقی می گیرند؟ تاکید می کنم، هر قدر هم که در علوم مختلف بازار مالی ماهر باشید، بازهم این ذهن شماست که فرمان خرید و فروش را صادر می کند و ذهن، قوانین و قواعد خاص خود را دارد که موضوعی فراتر از بحث های مالی است. برای موفقیت چاره ای جز شناخت ذهن و احساس حین معامله نداریم.

آیا معامله گر موفقی را می شناسید، که هنگام زیان، فرد دیگری را دلیل زیان خود بداند؟ پذیرش اشتباه، ارزش است. مسوولیت پذیری، ارزش است. هیچ معامله گری را نمی توانید بیابید که تاکنون اشتباه نکرده باشد. مهم آن است که بعد از انجام اشتباه، علت را بشناسیم و تلاش کنیم دیگر دچارش نشویم. به مهم نایل نمی شویم، مگر با مسوولیت پذیری. این ما هستیم که بعد از تحلیل های مختلف و شنیدن نظر های مختلف فرمان خرید و فروش صادر می کنیم، به همین دلیل، مسوولیت هر اتفاقی که بعد از صدور این فرمان برای ما و سرمایه مان رخ می دهد، با ماست. هیچ کس با مقصر دانستن دیگران، شهد کامیابی را ننوشیده است.



برندگان و بازندگان بازار بورس

برندگان در بازار سرمایه، تفاوت هایی ساختاری با بازندگان این عرصه دارند. پیش از هر چیز، آن ها نگاهی درست به خود، معامله و بازار دارند. آن ها بازار را مکانی برای یک شبه ثروتمند شدن نمی دانند. بزرگ ترین تفاوت معامله گر موفق با سایرین در درک بازار است. برندگان نیک دریافته اند که روش پیروزی در بازار سرمایه، برخوردی صبورانه و فکورانه است. آن ها طی سال ها فهمیده اند که بازار در پاره ای اوقات، حتی به مدت چند سال، در روند کاهشی قرار می گیرد و ناگهان روزی، هنگامی که هیچ کس انتظار ندارد، شیپور افزایش قیمت ها به صدا درمی آید. این موضوع مهمی است که معامله گران موفق پذیرفته اند که ریزش، نزول، سقوط یا کاهش قیمت ها، قسمتی از قوانین بازار است.
به زبانی دیگر، معامله گر موفق نیک می داند، بازار از هر عامل دیگری قوی تر است. بازار از مدیرانش، کارگزارانش، معامله گرانش، تئوری های مختلف اقتصادی، مسایل سیاسی، مسایل خرد و کلان اقتصادی و... قوی تر است. واقعیت این است که هیچ کدام از این عوامل نمی توانند تاثیری محسوس در بلندمدت بر روند بازار داشته باشند. معامله گر موفق دریافته است که هرکس در هر پستی در مقابل روند بازار ایستد، فنا خواهد شد. فهم این مساله که ما باید خود را با بازار و روندش هماهنگ کنیم، نه بازار خود را با آرزو ها و خواسته های ما، نیمی از مسیر موفقیت است. هیچ کس نمی تواند خلاف جهت سیلاب شنا کند. حتی اگر موفق به انجام این کار شود، انرژی و هزینه بسیاری از وی هدر رفته است.
برندگان، ریزش قیمت ها را به عنوان جزیی فناناپذیر پذیرفته اند. آن ها در هنگام ریزش می دانند که مهم ترین وظیفه شان، دفاع از سرمایه و دارایی هایشان است، اما بازندگان، ناامیدانه، دست و پا می زنند، دیگران را مقصر قلمداد می کنند و به جای برخورد عاقلانه، رویاپردازی می کنند. ریزش قسمتی از ادبیات بازار است. برندگان این موضوع را با رگ و خون خود درک کرده اند و برای مواقع ریزش، استراتژی مشخص و تدوین شده دارند. حتی مهم ترین و موفق ترین بازار های مالی دنیا، در برخی مواقع با ریزش شاخص ها مواجه می شوند. به داوجونز نگاه کنید. به شاخص بورس های آسیایی نگاه کنید. شاخص بورس فرانکفورت را بررسی کنید. کدام یک را سراغ دارید که در برخی مقاطع حتی برای سه یا چهار سال در رکود فرونرفته باشند؟

برندگان بازارهای مالی سه چیز را عمیق تر از بازندگان دریافته اند. نخست، آنان بهتر از دیگران شرایط روانی معامله موفق را دریافته اند. آنان می دانند حتی اگر بهترین تحلیل ها و اخبار را داشته باشند، بازهم این ذهن است که تصمیم گیری می کند. آن ها می دانند احساس، ضمیمه جداناشدنی از تصمیم است. رمز موفقیت این است که نقش احساس تا آنجا که می شود، در معاملات کم رنگ شود. هرگز فراموش نکنید که تعصب، آهسته آهسته، در افکار شما رخنه می کند. تعصب های شما، آرزو هایتان در روز نخست هستند که آنقدر تاکیدشان کرده اید که دیگر به قوانینی ذهنی برایتان تبدیل شده اند. به معاملاتی که در آن ها شکست خورده اید نگاه کنید. ویژگی هایشان چیست؟ چند درصد آن ها به دلیل اصرار بی دلیل شما به ادامه کار، به شکست تبدیل شده اند؟ چند درصد آن ها به دلیل بی استراتژی بودن شما، مثلا هنگام افزایش یا کاهش قیمت، به باخت منجر شده اند؟ چند درصد آن ها به دلیل تحت تاثیر سخن دیگران قرار گرفتن شروع و منتهی به باخت شده اند؟

 اگر موفق به مهار زدن احساس تان نشوید، هرگز معامله گر موفقی نخواهید شد. واقعیت این است که امید و آرزو، دقیقا از لحظه شروع معامله در ذهن شما ریشه می دوانند. هر قدر هم که منطقی باشید، نمی توانید منکر شوید به سهم خود علاقه مند نیستید. اشکالی ندارد، فقط تلاش کنید این علاقه مانع از تصمیم گیری درست در لحظات حساس نشود.